دست نوشته های روزالیند فرانکلین

چه فرقی داره روزالیند باشم یا شاخه نبات حافظ یا معشوقه سعدی :)

دست نوشته های روزالیند فرانکلین

چه فرقی داره روزالیند باشم یا شاخه نبات حافظ یا معشوقه سعدی :)

نگارنده در مورد مطالبی که ادعا میکند هیچ ادعایی ندارد چه برسد به این سطور که هیچ ادعایی در موردشان ندارد.:)

۱۰ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

Image result for ‫کتاب توتوچان‬‎

سلیقه کتابخوانی ما به شدت داره طبق نظر اینفلوئنسرها تغییر میکنه.. ایسنتا رو که باز میکنی انگار همه یه کتاب رو خوندن و دارند دست به دست میکنند. و این بده... چون پشت پرده هایی داره که ما ازش خبر نداریم. برخی از مترجم یا نویسنده ها برای تبلیغ کتابشون به سراغ افراد مشهوری میرند که چند هزار خواننده دارند. شما عکس اینستا رو میببنی و در مغزت حک میشه میری کتابفروشی ناخوداگاه اسم اون کتاب میاد توی ذهنت همونو میخری میای و شاید حتی ندونی داری گول یه بازی تبلیغاتی رو میخوری و خیلی از کتابهای خوب بدون خوندن از چرخه چاپ حذف میشوند. در راستای معرفی کتابهای خوب میریم که داشته باشیم کتاب توتوچان رو...

این کتاب رو یه  دوست عزیز بهم معرفی کرد که دغدغه اموزش داشت و وقتی متوجه شد که منم کیفیت معلم بودن و مدرسه برام مهمه بهم دادش که بخونمش... کتاب راجع به یه دختر شر و شیطون هست به اسم توتوچان که توی یه مدرسه ژاپنی درس میخونه.. مدیر اونجا روشهای خاصی رو داره برای تربیت و بچه ها حسابی از مدرسه شون خوششون میاد.

به شدت پیشنهاد میشه که بخونینش. حتی اگه مادر پدر یا معلم نیستید حتما از شیطنت های توتوچان لذت میبرید. :)

  • روزالیند فرانکلین

Nutella truffles: 14 ounces semisweet or dark chocolate, 1/2 cup chocolate hazelnut spread (Nutella), 1/3 cup heavy cream, 1 teaspoon vegetable or canola oil.

  • روزالیند فرانکلین

هواتو کردم

۲۶
آبان

Image result for ‫یک تکه بهشت در مشهد است‬‎

  • روزالیند فرانکلین

الخیر

۲۱
آبان

Related image

  • روزالیند فرانکلین

Related image

دوستان عزیزی در مورد آزمون دکترا میپرسند که من بهتر دیدم به جای جوابهای خصوصی دادن یه پست کلی بنویسم و یه سری توضیحات کلی بدم خدمتتون.

اول اینکه باید مشخص کنید که هدفتون از خوندن دکترا چیه.و دوم اینکه با توجه به هدفتون مشخص کنید که میخواین بمونید یا برید و مزایا و معایب هر کدوم رو به صورت جداگانه بنویسید و برای راهی که انتخاب کردید معایبش رو تاحدی برای خودتون حل یا هضم کنید. چون مسیر دکترا خوندن سخته... خیلی سخت تر از اونچه که فکر میکنید. یه دکترا به اندازه دو ارشد نیست.. اینو به خاطر بسپارید. به خصوص اگه بخواین با یه استاد راهنمای خوب کار کنید این مسیر بسیار بسیار سخت تر هم میشه.

انتخاب استاد راهنما بسیار به هدفتون بستگی داره.. مثلا اگه در یه شرکت دولتی کار میکنید و میخواین دکترا بخونین که مدرکتون بره بالاتر خب مسلمه که دانشگاه سخت و استاد سخت انتخاب کردن راه درستی نیست اما اگه میخواین یه پژوهشگر خوب و یه راهنمای خوب برای نسل بعد باشید به خاطر بسپارید که هر کم کاری میتونه علاوه بر ضربه زدن به وجه علمی شما در محیط آکادمیک باعث عدم انتقال درست مطالب علمی به دانشجویانتون بشه.

همه جای دنیا دانشجوی دکترا بودن نیازمند توجه تمام مدت و روزانه 8 ساعت مفید کارکردن هست. اگه شوهر دختر عمه مامان همسایه تون هم کار میکرده هم درس میخونده هم درس میداده به کیفیت اون درس خوندنش شک کنین. این مدرک بدون رودربایستی به درد درس دادن نمیخوره همون به درد مدیریت در ایران میخوره :))

دکترا در ایران به صورت اسمی چهارساله هست اما بیشتر طول میکشه معمولا.. این تعداد سالها بستگی به رشته ، دانشگاه  انتخاب تز و استاد راهنماتون داره... قبلش یه بررسی کنید.. اون چند سالی که در سی سالگیتون قراره صرف بشه باید هدفمند صرف بشه والا جز رنج و عذاب چیزی براتون نخواهد داشت.

این مساله که شما تمام وقت کار کنید به مدت چند سال و هیچ درامدی هم نداشته باشید اونم در سی سالگی عذاب الیمی هست.. خوب بهش فکر کنید. مخصوصا در صورتی که خوابگاهی باشید و هزینه زندگی هم اضافه بشه.دانشگاه معمولا بعد از اتمام سنوات مجاز که همون 8 ترم هست از شما ترمی مبلغی رو میگیره که حدود سه میلیون هست.. غذا و هزینه خوابگاه هم در این مدت با شما آزاد حساب میشه. البته نمیگم که نمیشه هیچ جوره پول دراورد (کار دانشجویی.. تدریسیاری و تدریس خصوصی و وام ویژه دکترا) اما نباید به اون 8 ساعت خدشه ای وارد شه والا بیشتر طول خواهد کشید. (یه چیزی رو توی پرانتز بگم لطفا به هیچ عنوان برای کسی پروژه و تز انجام ندید این کار رو خیلی از فارغ التحصیلان و محصلان دانشگاههای خوب انجام میدند و متوجه نیستند که اون عزیزی که داره پروژه براش انجام میشه میخواد از این مدرکش برای چه سمتی استفاده کنه. لطفا در هر شرایطی که هستیم اینو فراموش نکنیم و تیشه به ریشه خودمون نزنیم)

توی دکترا شما خودتون هستید و خودتون... یعنی هیچ بنی بشری بهتون کمک نمیکنه. موضوع دکترا باید یه موضوع جدید باشه که تا به حال کسی روش کار نکرده و  سند کار با کیفیت شما چاپ دو مقاله هست. برخی از اساتید عزیز معتقدند که شما باید مرزهای دانش را در این دوره جابه جا کنید که من از همینجا بهشون سلام میکنم و میگم بزرگوار شما اصن نمیدونی مرز دانش کجاست والا این صحبت رو نمی فرمودید... مرزدانش با خلاقیت و بکر بودن فرق داره.. این دو تا رو قاطی نکنیم.

جامعه ما به شدت اشباع شده از دکتر. پس اگه فکر میکنین بعد این مودت خوب درس خوندن یکی با تعظیم میاد و کرسی هیئت علمی رو بهتون تعارف میکنه پس نخونید. که پشیمون میشید. 

مزایای خوندن دکترا اینه که شما یه پژوهشگر فوق العاده قوی میشید.. نه تنها در رشته خودتون در هر رشته ای.. این ادعای بزرگیه اما اگه کار خوبی انجام بشه و روشش رو بلد باشین واقعا اتفاق می افته.چرا؟ چون در دوره دکترا شما روش تحقیق رو به صورت عملی یاد میگیرید و این یادگیری میتونه بهتون کمک کنه که در هر زمینه ای اجراش کنید یا به کی دیگه هم یاد بدید.

در طول این مدت شما باید توانایی پیدا کردن رفرنس ها و مطالب حتی غیر مرتبط با رشته تون رو یه جوری پیدا کنین که خود فارغ التحصیلات غیر دکترای اون رشته نتونن اینقدر خوب سرچ کنن... همچنین توانایی استدلال و فهم یا رد مفاهیم پایه.. کلا یه حس خیلی خوبیه.. حس اینکه من دیگه هر چیییییییی دوست دارم میتونم یاد بگیرم و هیچ وقت یادگیری برام تموم نمیشه.

یه قدرت خوب بهت دست میده.. من همیشه ترسم از اینه که نتونم یاد بگیرم. نه اینکه چیزی بلد نباشما.. اون که مسلم میدونم خیلی چیزا رو نمیدونم.. اما میدونم اگه اراده کنم میتونم یادشون بگیرم و این قوت قلبی هست واسم.
اگه دوست دارین منتقد خوبی بشین... ته هر چیزی رو دربیارین... روزانه با علاقه بیست تا مقاله بخونین... یوتیوب برید فلیم کلاسای فلان دانشگاه رو نگاه کنید.. موضوع تعریف کنید.نرم افزار یاد بگیرید .. به دانسته های پایه تون شک کنید و از نو شروع کنید....در یه کلام اگه کرم یاد گیری و پژوهش عمقی دارین بسم الله...
در قسمتهای بعد نحوه خوندن درکنکور و مصاحبه رو براتون میگم.:)
Image result for phd education
  • روزالیند فرانکلین
Related image
 از تجریش تا چهارراه ولیعصر حدود چهار ساعتی واسه منی که آروم راه میرم هست.. اگه تنها باشم اصلا به اطراف نگاه نمیکنم... میرم توی لاک خودم و به خودم فکر میکنم.و چون طولانی و پشت سر هم می تونم  فکر کنم و چیزی حواسمو پرت نکنه کلی از تصمیمای مهم زندگیمو در زمان پیاده روی توی این خیابون گرفتم.. کلی وقتا توی همین خیابون بغض کردم و خندیدم.. به خودم فکر کردم و به آینده . امروزم یکی از همون روزا بود... که کلی فکر کردم تصمیم گرفتم و پایانی بود بر دوره افسردگیم.
فصلها که عوض میشن بیقرار میشم...حس میکنم چیزی تغییر کرده و من چرا ساکن موندم.. هی میرم پیاده روی.
از یک سال گذشته یه سری تغییرات بیرونی رخ داد  که منجر به عزلت نشینی من شد و باعث شد تمرکز بیشتر بر روی خودم باشه..  .. تابستون  محیطم عوض شد تنهاتر شدم.. خودخواسته.. به یه آرامش نسبی رسیدم..یکم اطلاعات کسب کردم.. برگشتم دانشگاه و طوفان شد درونم... به معنای واقعی کلمه..گردبار سهمگینی بود.. هیچ وقت این همه مدت حالم بد نبود..به ظاهر سرد بودم و روابطم روی هایبرنیت.. اماسی پی بو صد در صد در حال کنکاش درون بود... چند هفته فکر و تلاش و اشک و مجاهدت بالاخره نتیجه داد و نتایجی که باید به دست اومد و امروز تتمه این حال بد با پیاده روی طولانی بیرون ریخت. کم کم نتایج فکرامو اینجا مینویسم که مسیر ذهنم ثبت شه.
تا نیمه های اول زندگی شادیت بیشتر حاصل دستاوردهای بیرونیته.. یه جایی به بعد  دیگه ثابت میشی و  دستاوردهای شاخص تموم میشن.. تحصیل.. کار... ازدواج.. فرزند.. و این معمولا توی چهل سالگی اتفاق می افته.. اون زمان دچار بحران میشی... دیگه میبینی چیزی از بیرون خوشحالت نمیکنه.. افسرده میشی.. مغموم میشی.. میری یه گوشه دنج میشینی.. و فکر میکنی به مفهموم شادی.. زندگی و رضایت درونی.. این سوال فلسفی چرایی زندگی که مدتها در نوجوانی اومده بود و با شور  و مشغله جوانی گم شده بود  دوباره میاد رو .. گاهی بعضیا فکر میکنن دیگه جایی واسه ادامه نیست و به نیستی خودشون میرسن.. تا حدی این تفکر درسته.. یه چیزی باید تموم شه اما اون زندگیت نیست ازدواجت نیست شغلت نیست... اون تفکر و هدفته که تا این زمان باهاش زیست کردی.. اونه که باید نیست بشه و یه تفکر جدید جاشو بگیره..سفر بیرونیت تموم میشه و سفر درونیت آغاز میشه و این نقطه عطف زندگیت میشه... البته برای اینکه به همین جا برسی که باید درونت رو کنکاش کنی و سفر درونیت رو آغاز کنی شاید ماهها یا سالها طول بکشه و یا شاید مثل بعضیا مدتهای مدیدی در این وادی بمونی یا  هیچ وقت ازش خارج نشی.. نوع تفکر و آدمایی که مشورت میگیرین ازش توی این مرحله خیلیی مهمه.. مسیر رو کلا عوض میکنه..
و این سفر درونی و این نحوه تغییر زیست خیلی زیباست.. من به شدت منتظرم که آغازش کنم.. امروز برای اولین بار از میانسالی خوشم اومد.. باورش برای خودمم سخت بود.. من همیشه از پیر شدن میترسیدم.. از یکنواختی زندگی. امروز فهمیدم چرا میترسیدم.. چون فکر میکردم پایان سفر بیرونی یعنی نیستی.. دیگه هیچ چیز جدیدی نیست . الان فهمیدم هر چی در جوانی کسب میکنی توشه ای هست برای طی طریق سفر درونیت.. و اونجا هست که تازه زندگی آغاز میشه و مزه زندگی اتفاقا همونجاست... مثل وقتی هست که داری غذا میپزی و بدو بدو میکنی و بعد میای سر صبر میشینی و تازه اینجاست که داری زندگیت رو مزه مزه میکنی و میفهمی چی شده و چقدر این قسمت زندگی مزه دار و خوشمزه خواهد بود.
در  این مرحله خیلی از مفاهیم زندگی میتونه باعث تفکرت بشن و  لنگرات میشن برای گذشت از این مرحله سخت. و  بازسازی همین مفاهیم هستند که جزیی از سفر درونیت میشن..
روی این مفاهیم بعدها صحبت میکنم.
پ.ن: برای بعضیا به یه دلایلی این سفر زودتر یا دیرتر آغاز میشه.. نیاین بگین عهه مگه تو چهل سالته؟ تصویر ذهنیمون ازت به هم ریخت :))


  • روزالیند فرانکلین

Related image

سریال the Marvelous Mrs. Maisel، خانم میزل شگفت انگیز رو ببینید.. موزیکال و کمدی.. در مورد یه دختر 26 ساله هست.. ازدواج کرده بچه داره.. یهودیه.. در نیویورک زندگی میکنه در سال 1958.. جز طبقه بالای جامعه هست. اما در طی یک شب زندگیش زیر و رو میشه. استعدادش شکوفا میشه و عالیه.

اسپویلش نمیکنم.. فصل یک اومده.. بسیار پرجایزه شد.. فصل دوم هم آذر میاد.. فصل سه در حال ساخته.

  • روزالیند فرانکلین

Image result for master of none

نام: master of none

دسته: در نبینیدها قرارش بدهید

دلیل: بسار چرت و کلیشه ای هست و یه سری از شوخی های آبکی امریکایی دارد. داستان بسیار تکراری هست. روند داستان بسیار کند هست. همه هم شکر خدا سردر گم هستند.

امتیاز : 8/3 ( واقعا چرا؟)

  • روزالیند فرانکلین

والس زندگی

۰۵
آبان

Related image

 من عاشق رقص والس هستم... نه اینکه بلد باشم اما از دیدنش کیف میکنم... یا پاتیناژ.. توی هر دوی اینا خانم نقش اصلی رو داره و آقا حمایتش میکنه که بتونه حرکاتش رو انجام بده.. محدودش نمیکنه بهش فضا و میدان میده و پابه پا همراهیش میکنه... اگه آقاهه مربی رقص خوبی باشه پایه تمامی رقصای تو هست.. خیلی خوب هندلت میکنه.. دستاش توی دستته و لحظه ای چشم ازت برنمیدارهوو ریتم عوض کنی ریتمش عوض میشه.. تند بشی تند میشه.. کند بشی کند میشه.. اگه متوقف بشی اونم متوقف میشه ... می ایسته اما هنوز دستاش توی دستاته...

قیاس خوبی نیست اما میشه گفت زندگی همون رقص های دو نفره ماست .. رقص دو نفره ما و خدا... داره بهمون یاد میده چطور برقصیم.. پایه مون میشه .. یادمون میده.. رهامون نمیکنه... حرکات خودتو داشته باش و توکل کن که دستاش همیشه توی دستاته.. که زمین نمیخوری.. اینجوری حرکاتت زیباتر نمیشه؟

Related image


  • روزالیند فرانکلین

Image result for dementor

یه موجودی هست توی هری پاتر به اسم دیوانه ساز.. این دیوانه سازها از خوشبختی و شادی انسانها تغذیه میکنند یه جورایی sink انرژی مثبت هستند. و فضای اطرافشون رو پر از غم و اندوه میکنند. 

به نظرم خانم رولینگ خیلی خوب افسردگی رو با این موجودات خیالی جایگزین کرده و فرآیندش رو توضیح داده...

نداریم وجودمون از امید خالی باشه. دنیای بیرون هیچی نیست.. همه دنیا درون ماست. احساس ما هست که به اتفاقات بیرون رنگ میده. مراقب دمنتورهای اطراف و افکار مخرب باشیم. مراقب خودمون باشیم

پ.ن : اینقده گند خورده به کلمه امید که آدم رغبت نمیکنه ازش استفاده کنه.

  • روزالیند فرانکلین