زنان، اشخاص پنهان
- ۵ نظر
- ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۴۲
- ۳۱۵ نمایش
۹۰ درصد انجام یک کار غلبه بر ترسشه و ۱۰ درصد سختی عملش.
پ.ن: امیدوارم همیشه دلتون موتور زندگیتون باشه ... نه ترس موتور زنده موندنتون :)
هیچ وقت از بچه قلدرا خوشم نمیومد.. من یه دختر تخس شیطون بودم اما مهربون.. شیطنت میکردم اما به کسی آزار نمیرسوندم... لیدر بودم اما حواسم به همه بچه های تیمم بود... از قلدری بدم میاد.. همیشه وایسادم جلوی زور... در بدترین حالت که کاری از دستم بر نمیومد جیغ زدم.. داد زدم اما ساکت نبودم.
از دولت امریکا بدم میاد... روی همین اصل ... بچه قلدر کلاس.. که یه سری نوچه هم جمع کرده و بقیه مجبور به کارایی میکنه که خودش میخواد.. بعد از رسیدن به اهدافش یه سری استخوون هم برای بقیه نوچه کفتارهاش پرت میکنه... بمیرم برای دل مردمم که اسیر شدن... اسیر سیاست کثیف دولت های قلدر و بعضا مسولینی کهه.....
بارها گفتم بارزترین ویژگی ریسرچ تنها بودن و سرکله زدن با خودته... عاقبت یا دیوونه ت میکنه یا فیلسوف
و کی هس که ندونه مرز باریکی بین این دو هس.
امروز صبح رفتم سر کلاسی که به عنوان مستمع آزاد شرکت می کنم. استاد کلاس پروفسور ۸۰ ساله دانشکده هستند که سابقه همکاری توی ناسا رو دارن... اومدن سر کلاس و نوروز باستانی رو به قول خودشون تبریک گفتند و از چند نفر پرسیدن این مدت رو چیکار کردند... طبیعتا کسی جواب درست درمانی نداد.. ایشون فرمودند چرک نویس یه کتاب رو تهیه کردند با ۳۲۰ صفحه... کسی که کتاب علمی نوشته میدونه ۳۲۰ صفحه انگلیسی کتاب تکست نیازمند چه میزان مقاله و تلاشه و محاسبات ریاضی طاقت فرسا... البته که همه فصلها رو الان اماده نکردن... اما برای منی که ۳۲۰ صفحه کتاب منبع خوندن هم چند روز زمانمو میگیره سخت بود شنیدنش... تازه فرمودند یه دو سالی باید روش کار کنم که کتاب خوبی شه.. ااین همه تلاش .. این همه امید به زندگی... اینو گفتم که معیار دستتون بیاد که چقدر باید کار کنیم تا برسیم به جوامع بین المللی و حرفی برای گفتن داشته باشیم... تازه ایشون حدود چهل سال پیش معروف شدن که به نظرم اون زمان معروف شدن کار ساده تری بود تا الان.. الان باید کم کم پنج برابر اون زمان تلاش کنیم تا در کنار دیگر پژوهشگران دیگه ما دانشگاهیان ایرانی هم حرفی برای گفتن داشته باشیم.
پ.ن : نامبرده چندین کتاب در انتشاراتهای بین المللی چاپ کرده و کتابهایش با اقبال خوبی مواجه هستند....