دست نوشته های روزالیند فرانکلین

چه فرقی داره روزالیند باشم یا شاخه نبات حافظ یا معشوقه سعدی :)

دست نوشته های روزالیند فرانکلین

چه فرقی داره روزالیند باشم یا شاخه نبات حافظ یا معشوقه سعدی :)

نگارنده در مورد مطالبی که ادعا میکند هیچ ادعایی ندارد چه برسد به این سطور که هیچ ادعایی در موردشان ندارد.:)

بند ناف

۲۱
خرداد

یه جایی هست که دل می کنی از همه چیز از همه کس از همه جا... خیلی تلخه.... خیلی دردناکه.. بسان بچه ای که به بند ناف عادت کرده ... و بعد از بریدنش گریه میکنه... میشینی و ساعتها زار میزنی... اما تبریک میگم.. تولدتو تبریک میگم. شاید تولد جسمانیت زیبا و خوشایندت نبوده اما این یکی هست.

  • روزالیند فرانکلین

امشب من از صحبت چهارساعت و نیمه با یه خواستگاری برمیگردم که شاید هیچ وقت دیگه همو نبینیم. اما همین صحبت ها زمینه ساز یه تفکر طولانی در خلوت خودم شد. تفکری که حال روحی و روانیمو بعد مدتها کلنجار رفتن با خودم خیلی بهبود داد و منو به نتایج خوبی در مورد خودم رسوند.

ای غریبه مرسی که زمینه ساز خیر شدی :)

  • روزالیند فرانکلین

 سه  نفر برداشت خودشون از صحبت موسی در کوه طور رو  بیان میکنند.

موسی به خدا میگه ارنی (خود را به من نشان بده)

خدا در جواب میفرماید لن ترانی (هرگز مرا نمیبینی)

 

برداشت  نفراول:

چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر

که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی

 

برداشت  نفر دوم:

چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر

تو صدای دوست بشنو، نه جواب لن ترانی

 

برداشت نفر سوم:

ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد

تو که با منی همیشه، چه تری چه لن ترانی

 

سه بیت، سه نگاه و سه برداشت

 

 

مثل اولی، عاقلانه

مثل دومی، عاشقانه

مثل سومی، عارفانه

 

پ.ن: گویا عموم مردم بیت اول رو به سعدی، دوم رو به حافظ و سوم رو به مولانا نسبت میدهند، که در واقع صحیح نیست.  منم اول این اشتباه رو کردم و بعد با صحبت خورشید عزیزم تصحیحش کردم.

مرسی از خورشید عزیز:)

  • روزالیند فرانکلین

ولی این نی نی سایت واقعا جای عجیبیه. شما مثلا توی گوگول سرچ کنی " چگونه موتور بوئینگ 737 را تعمیر کنیم"  مبینی یکی قبلا توی نی نی سایت تاپیک زده پرسیده خانوما کسی تا حالا موتور بوئینگ تعمیر کرده اینجا؟ جالبه همیشه یه عده ای هم اون کارو انجام دادن :))

  • روزالیند فرانکلین

ویلیام اچ مک ریون

۰۲
ارديبهشت

 

چقدر صحبت این دریاسالار بازنشسته  رو دوست دارم. همونی که میگه برای موفقیت تخت خوابتونو هر روز مرتب کنین.. .. میگه در دوره آموزشی باید شبها شنا کنین... خطر کوسه زیاده.. اما  مربی هاشون بهشون گفتن کسی تا حالا از کوسه خورده نشده.. اگه کوسه دیدین که برای شکار اومده فرار نکنین.. نترسین.. بی حرکت بمونین و محکم بزنین توی پوزه اش تا بره.. دنیا پر از کوسه هست .. برای اتمامش باید  نترسی..فرار نکرد .. موند و زد توی پوزه ش

شما هم ببینین این ویدیو رو

 

https://www.aparat.com/v/Hxbv4

 

پ.ن : ایشون ویلیام اچ مک ریون هستن نویسنده کتاب تختخوابنو مرتب کن

  • روزالیند فرانکلین

نزدیکی خونه ما دارن یه آپارتمان میسازن که از پنجره اتاق مامان بابا معلومه... به خاطر این قضایا تعطیل شده اما نگهبانش هست و فک کنم چون میخواسته همدمی داشته باشه رفته یه چند تا کبوتر آورده و این مدت عصرها میره بالاپشت بوم و کبوترها رو پرواز میده و میشینه به تماشای پروازشون.

یه روز که رفته بودم لب پنجره و پرواز دسته جمعی کبوترها رو میدم همون لحظه چند تا کبوتر اومدن نشستن پشت پنجره  و شروع کردن به خوردن دونه هایی که براشون گذاشته بودیم.. یه لحظه ذهنم رفت به مقایسه اون دو کبوتر... وحشی و اهلی... با خودم فکر کردم وقتی میگیم کبوتر چی به ذهنمون میاد؟ بارزترین ویژگی کبوتر چیه؟ پرواز نه؟ پس چی میشه که یه کبوتر اهلی میشه ؟ چی میشه که عادتش میدن به موندن توی یه قفس چند متری و تنها چند ساعت در روز اجازه پرواز داره؟ چی میشه که میپذیره این قضیه اسارت به خاطر غذا رو؟ چی میشه که همون چند ساعت پرواز به فرار فکر نمیکنه؟ اینایی که اسیر نیستن هم که بالاخره غذا پیدا میکنن.. زندگی کدوم بهتره؟ انتخاب کدوم قشنگتره؟

بعدش با خودم فک کردم من چقدر از اصل خودم و نهایت خودم دور شدم؟ به چه چیزهای فرعی چسبیدم که مشخصه بارز من نبوده؟ الان دارم برای خوش آمد کی چرخ میزنم؟ چی رو باید تغییر بدم تا حالم بهتر بشه؟ اسیر چیم؟ ترس از چی باعث شده زندگیم از مسیر خودش خارج شه؟ برای من نقطه بهینه آزدی و دونه کجاست؟

 

  • روزالیند فرانکلین

تن آرامی

۲۶
فروردين

حدود دو سال پیش یوگا میرفتم.. خیلی عالی و خوب بود.. خودم هنوز توی خونه ادامه میدم گاهی.. اما یه چیزی که از همون زمان تا الان با من موند همین ریلکسیشن یا تن آرامی هست. مربی مون کلاس رو با تن آرامی شروع میکرد و با اون به پایان می رسوند... چیز عجیب و غریبی هم نیست.. روی زمین دراز میکشی یا روی صندلی میشینی.. چشماتو میبندی و آروم اروم نفس میکشی و تمرکز میکنی بعد به تک تک عضلات بدنت فکر میکنی و ریلکسشون میکنی... از انگشتان پا تا سر .. در انتها هم سعی می کنی به یچیزی فک نکنی... معمولا طبیعت رو مجسم میکنن... بعد هم آروم آروم جسمت رو حرکت میدی و از این حالت بیرون میای.

توی روزهای پراسترس و شلوغ پلوغ دو بار تن آرامی رو انجام میدم.. یه بار بعد از صرف ناهار و  یه بار هم قبل خواب . عالیه.. ذهن رو باز میکنه و به خصوص کارایی عصر رو به اندازه صبح بالا میبره.

من خودم علاوه بر ویس معلم یوگام، گاهی با صدای دکتر کیارش ساعتچی هم ریلکسیشن انجام دادم.. اگه خواستین میتونین از فیدیبو، کتابره، نوار و... خریداری کنین.

  • روزالیند فرانکلین

کاغذ بی خط

۲۴
فروردين

دیروز کاغذ بی خط رو دیدم... اصلا خوشم نیومد.. خیلیا دوسش دارن.. خیلیا روش غیرت دارن و معتقدند شبیه هامونه اما واقعا فیلمی نبود که من دوست داشته باشم.. فیلم سیاه و سفیدی بود.. واقعی نبود .. یه کاراکتر رو  یه جوری نشون میده که تو از ته دلت عاشقش شی .. مثل رویا.. خوشگل، خلاق، جذاب، حاضر جواب، مادرخوب، همسرخوب.. در مقابل یه نفر احمق بیشعور و بی جنبه حسود و با خوی وحشی

کلام خاصی هم ردو بدل نمیشه که مشکل رو عنوان کنه... یعنی دو تا ادم نابالغ 12 سال نشستن به زندگی ، بعد 12 سال رویا، فرشته قصه خواسته ای داره که از گرگ قصه میخواد... اما نمیگه و میشینه داستان مینویسه و جای تعجب داره که آقا گرگه بد، خام میشه و در نهایت قبول میکنه.

عمق فاجعه برای من اون وقتی بود که مرد تهدید میکرد با ساطور دست زنشو بزنه... دو سه صحنه خشونت دیگه هم بود که واقعا عجیب و غیر باور بود.

انتظاراتی که از فیلم دارم اینه که واقعی باشه...ادماش خاکستری باشن.. همه اشتباه کنن.. قهرمان پروری نکنن.. شعاری نباشه.. به مذهب و سیاست به صورت مستقیم پیوند نخوره.. جنبه های جنسی تابلو و شوخی های جنسی آزار دهنده نداشته باشه (چیزی که این روزا بسیار در فیلم ها دیده میشه) به لحاظ روانی بشه با همه افراد همراه شد.. شخصیت پردازی فیلم قوی باشه و کاراکترهاش قابل باور باشه ...

 شما چه فیلمایی رو دوست داشتین که از ته دل راضیتون کرده؟

 

 

  • روزالیند فرانکلین

پادکست گوش میدادیم وقتی پادکست گوش دادن مد نبود  :))

یه پادکست نسبتا قدیمی خوب برای من رادیو روغن حبه انگور بود... این روزها دارم مجددا گوش میدم بهش

گفتم شاید شما هم دوست داشته باشین دوباره بشنویدش.

از اینجا گوش کنین... اسکرول کنین برین پایین از اولین پادکستهاش شروع کنین.

https://soundcloud.com/tehranpodcast

  • روزالیند فرانکلین

family dance

۱۷
فروردين

من بالاخره تونستم یه رقص سه نفره با پدر و مادر داشته باشم. هوراااااااا :))) در واقع میتونم بگم این پربارترین دستاورد دوران قرنطینه من بوده :)))

جدی میگم ... دلیلشم اینه که من توی تمام دوران زندگیم ندیدم مادر پدرم برقصن.. حتی توی مراسم ازدواجشونم پا نشدن قر بدن... یعنی اینقدر از رقصیدن بدشون میاد... این تنفر هم از اینجا میاد که خب قبلا واقعا کسی توی مراسمها نمیرقصیده.. یه گروه متشکل از نوازنده خواننده و رقاص دعوت میکردن که بیایند و مردم رو سرگرم کن.. بهشون میگفتن مطرب :)) گویا توی ذهنیت جامعه مطربها جز اقشار محبوب نبودند.. حتی میگن با مطرب جماعت وصلت نمیکردن... هنوز هم اگه دیده باشین قدیمی ترها از رقصیدن بدشون میاد یا دوست ندارن حرفه فرزندشون نوازندگی باشه..  مخالفتسون به دلایل مذهبی نیس... در حد خانواده نمیدونن که فرزند ناخلفی داشته باشن که مطرب باشه...

من توی این چنین خانواده ای بزرگ شدم که در جواب خواهشهای من برای رقصیدن جواب میدادن مگه ما مطربیم :))) اما من.. من از کودکی علاقه زیادی به رقص و آواز و موسیقی داشتم و روایت است که اولین کاری که بعد از ایستادن انجام دادم رقصیدن بوده.. یعنی ماهها تلاش کردم تا روی پاهام بایستم و در حالی که یه دستم به دیوار بوده با دست دیگه م قر میومدم :)) 

برای من رقص ورزشه.. هنره..  اما یه هنر حیلی خصوصی... این مدت تمام تلاشمو کردم که این هنر رو به خانواده هم منتقل کنم.. و بعد از کلی مقاومت موفق شدم.. انصافا جا داره این موفقیت رو به جامعه هنری تبریک بگمم :))

لحظات فوق العاده شاد و قشنگی داشتیم...شما هم برقصین... امشب.. با هر کی دارین زندگی میکنین.. فرقی نداره... هم خونه... مادربزرگ.. والدین...یا تنهایی.. پاشین یه آهنگ شاد بذارین و برای چند ثانیه به هیچی فکر نکنین :))

 

  • روزالیند فرانکلین